سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس چیزی را دوست بدارد، از آنْ بسیاریاد می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

سایه روشن

 
 
آقا این صف چیه؟(سه شنبه 86 آذر 6 ساعت 9:14 صبح )

برای خیلی از ما پیش آمده که در صف‌های مختلفی در نوبت بایستیم ولی مدت زمانی است در کوشه گوشه شهر‌ها صف‌های طویل توجه هر بیننده را به خود جلب می‌کند.

تاریخچه ایستادن در صف‌های طویل به قرن‌های اخیر برمی‌گردد. در کشورهای که اصل بر اصالت جمع و یا کمونیست و مارکسیسم بود اعطای یارانه‌ها به عموم مردم، پای پدیده جدیدی به نام صف را با شکل امروزی را به این عرصه حاکی باز کرد.

شاید بزرگترهای ما در گذشته نه چندان دور با این پدیده بیشتر آشنا باشند؛ در بهبوهه انقلاب اسلامی همواره صف‌های نفت و بنزین قد و بالا طویلی را بر خود می نگریست و این پدیده تقریبا تا پایان دهه 60 ادامه داشت و با شروع دهه 70 کمی رنگ باخت.

مدتی است در گوشه گوشه این شهر، پدیده صف گویی حیات دوباره یافته است؛ پس از سهمیه بندی بنزین، میزان تقاضا برای استفاده از سوخت ارزان قیمت CNG‌نسبت به گذشته به مراتب بیشتر شده که خود مهمترین دلیل پیدایش صف‌های بعضا تا 2 کیلومتری بوده است. تنها راه برون رفت از این صف،‌ایجاد جایگاه‌های سوخت CNG است که دولت تنها به اعلام ایجاد بسنده کرده، از رویش آن خبری نیست.

با شروع فصل پاییز و سرما میزان تقاضا برای شیر یارانه‌ای نیز بسیار زیاد شده است که شاید شما نیز صف‌های 300 تا 400 نفری را دیده باشید. مهمترین دلیل به وجود آمدن صف شیر، تفاوت قیمت شیر یارانه‌ای و آزاد است بدین صورت که شیر آزاد 500 و از نوع یارانه‌ای آن 200 تومان است. این مشکل نیز با یکسان سازی قیمت شیر یارانه‌ای و آزاد قابل حل است.

لقب پیشکسوت‌ترین و بادوام‌ترین صف از آن صف نان است که در برخی مناطق ریشه در مصرف زیاد مردم آن منطقه و در برخی دیگر به علت کمبود نانوایی است و جالب آن که اخیرا در شهرهای بزرگ کمتر کسی توانسته مجوز ایجاد و ساخت نانوایی را به علت عدم اعطای آرد سوبسیددار به نانوایی‌های جدید کسب نماید.

حیات طولانی صف‌های به مرور زمان می تواند آبستن اتفاقات ناگواری چون هرج و مرج و درگیری چون اتفاق زمان سهمیه بندی بنزین در جایگاه‌های سوخت بنزین و CNG‌شود و بر مسئولان است هر چه سریعتر حتی برای یکبار در این صف‌ها به نوبت بایستند تا شاید دگر بار وقتی با این صف‌ها مواجه می‌شویم بلافاصله نپرسیم: آقا این صف چیه؟



 
من نیز رام شدم(دوشنبه 86 آذر 5 ساعت 8:59 صبح )

خیلی خسته شده بودم، نفس‌هایم به شماره افتاده بود، از نیرو و قوت در چهار ستون پیکرم خبری نبود، از دور مردی با پیراهن آبی و کلاه سرمه‌ای رنگ را دیدم که روی صندلی چوبی لم داده بود، نزدیکش شدم، همان طور که داشت خمیازه مشمئز کننده‌ای می‌کشید سلام کردم

- بله، امری داشتید

- آقا قسمت شکایات مردمی کجاست؟

- چه کار داری؟

- می‌خوام موردی را گوش زد کنم

نیش خندی زد و سر تا پایم را چند باری سیر کرد و زحمت چرخاندن زبان چند مثقالی را به خودش نداد و با انگشت انتهای راهرو را نشان داد. به انتهای راهرو رسیدم خبری از قسمت شکایات مردمی نبود. نیروی خدماتی را دیدم که مشغول تمیز کردن راهرو بود از او پرسیدم و گفت باید به طبقه بالا بروم. بالاخره پیدا کردم اما درب اتاق بسته بود و بعد از نیم ساعت انتظار مسئول محترم تشریفشان را آوردند. موضوع را مطرح کردم و بادی به غبغبه انداخت

- درسته کارت رو راه ننداختند ولی شما هم مقداری کارمندان ما رو درک کنید اونها هم آدمند و طبیعیه اختیارشون رو از دست بدهند، حالا شما مورد را کتبی ذکر کنید ان شاء ا.. که حل می‌شه

- کی بیام جواب بگیرم؟

- زنگ بزن، معلوم نیست، بیکار نیستیم که بشینیم فقط به شکایات مردمی رسیدگی کنیم

*******************************

- آقا چقدر تقدیم کنم؟

- صد تومن

- کرایه این مسیر 50 تومنه

- می‌تونی سوار تاکسی‌هایی بشی که 50 تومن می‌گیرن

صد تومن دادم و شماره تاکسی را برداشتم، و با اداره نظارت بر تاکسی‌های تاکسیرانی تماس گرفتم و شخص پشت خط شماره را گرفت و قرار شد نتیجه را گزارش بدهند و من هنوز مسیر 50 تومانی را صد تومان کرایه می‌دهم و امروز که با خودم خلوت کرده بودم به این نتیجه رسیدم که توقع بی‌خودی دارم و مسئولین بنده خدا چه گناهی کرده‌اند که گیر من افتاده‌اند؛ پس من نیز رام می‌شوم و از چیزی شکایت نمی‌کنم و سرم را مثل ... پایین بیندازم و در کار مسئولین عزیز و دلسوز نظام کارشکنی نکنم و اگر سیستمی به نام بروکراسی در این نظام ریش دوانده حتما اسلام به آن توصیه کرده و خدا و پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) از آن راضی هستند

نتیجه گیری:

گر خواهی خدا از تو گردد خشنود                                 تا توانی چاله در چاله درست کن



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?