سلام سلامي گرم: برادر گرامي عيد سعيد فطر برشما جانبازان مباركباد ما ارادتمنديم. فقط ميتونم حرف دلم را با بيان زير را در دو قسمت تقديمت كنم: ((1))
آلاله هاي زخمي
برادر جانباز شيميايي ام سلام!
سلامم را که با مهر و محبت به تو آميخته ام نثارت مي کنم
و بر گل رويت بوسه اي مي زنم و به اين بوسه افتخار مي کنم. بر آن همه فدا کاري و ايثارت غبطه مي خورم و صبوري و خويشتنداري ات را بر آن همه درد روحي و جسمي جانکاه که شمع وجودت را ذره ذره آب مي کند مي ستايم.
برادرم! تو اسطوره صبر و مقاومتي - تو سر تا پا غيرت و ايثار و شجاعتي. تو مردانگي را لباس عمل پوشاندي و شانه هاي نا مردان دوران را به خاک رساندي آنان که با سلاح هاي ظاهري خود مغرور شده و خدا را فراموش کرده بودند ! به آنها طعم تلخ شکست را چشاندي و چراغ ايمان را در دل مردم دنيا که نظاره گر دفاع مردانه ات از ارزشها بودند - دوباره روشن کردي گر چه به قيمت خاموش کردن بخشي از جسم نازنينت!
اما خوب مي داني که دشمنان فراوانند و هنوز بر غالب سرزمينهاي دنيا غالب! آنان براي فريفتن ما و ملتهاي ضعيف از فرهنگ و تمدن دم مي زنند و چون در صنعت و فنآوري پرچمدار زمان اند به فريب پرچم دموکراسي و حمايت از حقوق انسانها را بر افراشته اند تا باقي مانده ذخاير مادي ما را از طريق تغيير فرهنگ و رسوم و سرانجام ارزشهاي ديني بربايند به ديگر سخن بر آنند تا ابتدا ذخاير معنوي را بغارت ببرند آن گاه ذخيره هاي زميني و مادي را!
اين مدعيان دروغين حمايت از حقوق بشر با يکديگر بر سر منافع جهان به شطرنج مي نشينند شطرنجي که مهره هايش انسانهايي هستند که براي حفظ موجوديت و بقاي حاکمان زر و زور و تزوير وارد کارزار مي شوند و به دستور آنان مي کشند و کشته مي شوند! و بدينسان سرمايه عمر خود را در راه اميال پليد فرعونهاي معاصر به رايگان مي بازند...!