برادر جانباز شيميايي ام :
زمان - زمان عجيبي است روزگاري است که هر نسيمش بوي خون و باروت مي پراکند ديروز بوي خون و باروت از مرزهاي شرقي جنوبي و غربي مان به مشام مي رسيد و امروز از فلسطين و لبنان !!! بوي باروت گلوله هاي شليک شده از اسلحه صهيونيستها و بوي خون نوجوانان فلسطيني و لبناني که در کنار پدر يا مادرش نقش زمين مي شوند بوي خون جواني که در مقابل مادرش الله اکبر گويان پرچم فلسطين و لبنان را تا آخرين لحظه حيات افراشته نگه مي دارد!
امروز کساني- مانند دولتهاي آمريکا و آلمان - از حقوق بشر و صلح سخن مي گويند که خود بيش ترين مواد اوليه سلاحهاي شيميايي را در اختيار دولت عراق قرار دادند! کساني از منع ساخت و فروش سلاحهاي کشتار جمعي سخن مي رانند که انبار هايشان مملو از کلاهکهاي هسته اي است! کساني براي آزادي و رهايي ملتها گريبان چاک مي دهند که سالهاست ملت مظلوم فلسطين را در اسارت اسرائيل مي بينند و دم بر نمي آورند. که آن را تاييد هم مي کنند!!!
آري برادرم ! تو از سلامت جسم خود گذشتي تا گوشه اي از اين نا مردمي ها و دروغها را بر ملا نمايي و نمودي! اگر امروز در گوشه اي از جهان - و از جمله لبنان و فلسطين - مردم با نداي تکبير بر مي خيزند و حقوق خود را طلب مي کنند بدليل رشادتهاي تو است . بدليل روشنگريهاي تو و شهيدان و امام شهيدان است!!! بر خود ببال که شايسته آني! و مرا و جوانان اين مرز و بوم و مسولان آن را و خلاصه هر آن کسي را که در ميهن گلگون ايران اسلامي حياتي دارد در لحظه هاي معارفه و معاشقه ات با رب ودود ياد کن و از درگاهش بخواه تا در روز جزا- که در آن شکي نيست شرمنده ايثارتان نباشيم. انشاءالله
آري برادر شيميايي ام ! منهم يک شيميايي ام که ۱۲ بار عمل جراحي شده ام و اينک شب و روز ندارم از درد بخود پيچيده و از يک تنفس ساده و آسان در حسرتم وامروز اگر هستم هفته آينده خدا داند هستم يا نيستم زيرا يک عمل جراحي سنگين در راه است که از همه مومنين التماس دعا دارم .