سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند متعال، بنده ای را دوست بدارد، نقطه ای سپید در قلبش پدید می آورد، گوش های قلبش را می گشاید و فرشته ای بر او می گمارد، تا بر راه راستْ استوارش دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

سایه روشن

 
 
اوقات فراغت ؛ زیر دست و پای کوچیک و بزرگ(دوشنبه 85 مهر 24 ساعت 11:27 صبح )

 

چند روز پیش که خونه یکی از آشناهامون رفته بودیم از سر بیکاری با بچه آشنامون سر صحبت رو باز کردم و از کارایی که توی تابستون کرده بود پرسیدم، شروع کرد از مهارتاش گفتن، ازش پرسیدم به کدومش علاقه داری با لهن جالبی گفت هیچ کدوم، پرسیدم چرا؟ گفت به زور بابام رفتم و می دونم یه ماه دیگه هر چی توی تابستون یاد گرفتم فراموشم می شه دوست داشتم برم طراحی اما بابام گفت از این کارا خوشم نمی یاد؛ واقعا چقدر جالبه هی خودمون رو به این ور اون ور می زنیم تا بچه مون خوشبخت بشه و چیزی کم نداشته و با دست پر به سراغ آینده اش بره اما بچه از این تلاش هیچ سودی نبره و به قول خودمونی: همه اش باد هوا بشه.

خیلی از ما با واژه لذت بخش و دلربای اوقات فراغت آشناییم و تا اسم آومدنش میاد لب از لبام غنچه می شه و شروع به شمردن رسیدنش می کنیم، اما حیف و صد حیف که این اوقات یا با توقعات بی جا و بی ربط والدین یا بی برنامه گی از پیش از تعیین شده!!!! مسئولین ذی ربط به بطالت سیر می شه؛ حالا چرا توقع بی جا و بی برنامه گی، کافی یه نگاهی به خودمون یا اطرافیانمون بکنیم تا حساب کار دستم بیاد، والدین با این فکر که بچه شون توی جامعه آینده حرقی واسه گفتن داشته باشه و از بقیه کم نیاره، اونو به مهارتای مختلفی مثه: دست به آچار بودن، مثه علی دایی خوب کله زدن،‏ عینهو بتهوون نواختم و با پیکاسو آشنا بودن، ماکروسافت رو هک کردن و مثه مجید مجیدی به رنگ خدا ساختن و ... تجهیز می کنن، از بی برنامه گی مسئولین هم نیاز به گفتن نیست؛ رنگ رخسار نشان از سر درون داره، هر سال دم دمای تابستون یه عده دور  هم جمع می شن و واسه این که جوون و نووجون از میوه زهر ماری تهاجم فرهنگی!!!!! نکنه و بزهکار و متعاد نشه تصمیم می گیرن تا دوره های تابستونی برگزار کنن و توی اون هر چی گفتن زیاد مهم نیست اصل اینه که اوقات فراغت جوون و نووجون به هدر ندره.

یه نگاهی به اطافتون بندازین، متاسفانه هر روز داره به آمار الافا و ولگردای خیابونی اضافه می شه، خوب به تبع، به دنبالش تهاجم فرهنگی و بزهکاری و اعتیاد هم می یاد دیگه، فکر می کنین چرا این جوری می شه، نظرتون با یه مرور چیه، سایه روشن را به عنوان یه نوجوون سرتاپا از استعداد در نظر بگیرین، امتحاناتش تموم شده و تابستون رسیده، باباش واسه این که بچه اش هرزه نشه و توی آینده آدم موفقی واسه خودش باشه بدون این که از سایه روشن علاقه سنجی کنه اونو توی کلاسای کامپیوتر، زبان، کاراته ثبت نام می کنه اما نمی دونه که سایه روشن به وبلاگ نویسی علاقه داره، خوب طبیعیه که سایه روشن بعد از مدتی از این کلاسا دلزده می شه و تموم زحمتای بابای دلسوز باد هوا می شه، آخرش هم سایه روشن که دیگه کلاس نمی ره یواشکی می ره توی کوچه و با بچه هاب بد بد می گرده و هرزه می شه، مسئولین هم که باز کردن تکلیف از سرشون چند تا دوره کلیشه ای می ذارن هم نمی تونن فکری به حال سایه روشن بکنن و متاسفانه اگه یه جوون و نووجون تونست خودش رو حفظ کنه و مقاومت کنه که هیچ و گرنه می شه همون الافایی که توی خیابونا می بینیم.

فکر می کنم مرور کردن برنامه های جوون و نووجونا که شاید خودمون هم جزء شون باشیم بد نیست: صبح اول وقت ساعت 10 بعد از بیدار شدن تلویزیون روشن می کنیم و بعد از این کانال و اون کانال کردن یه فیلم سینمایی می بینیم، بعد از اون یه کم به موسیقی پاپ گوش می کنیم یه چندتا سریال می بینیم و یه 2 ساعتی با بچه ها گل کوچیک بازی می کنیم و یه فوتبال هم از شبکه سه می بینیم و آخر شب هم می ریم اینترنت و چت و دانلود کردن آهنگای جدید.

باور کنید ما مشکل تهاجم فرهنگی نداریم ما مشکل برنامه ریزی واسه بچه هامون و جوونا و نووجونا داریم،‏ دشمن نگاه می کنه و علاقه سنجی و نیاز سنجی می کنه بعد با برنامه های مختلف به فکر تخریب ارزشا می افته، اوقات فراغت فرصتی واسه آدمه که به برنامه هایی که توی وقت معمول سال وقت انجامش رو نداره برسه و یه مقداری درون عرفانی- دینی هم که بهش بدیم کار درسته، اما نه این اوقات فراغتی که امسالش تموم شد، خلاصه چشمون آب نمی خوره سال دیگه اوقات فراغت توپ ببینیم ولی دعا می کنیم که اوقات فراغات این جوونا و نووجونا عاقبت به خیر بشه



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?