سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کشت در دشت هموار می روید و نه در سنگلاخ ؛ همین گونه حکمت در دل [امام کاظم علیه السلام]

سایه روشن

 
 
مصاحبه با پرویز دریایی !!!!(شنبه 85 آذر 4 ساعت 9:5 صبح )


آخرین پستی که گذاشتم مصاحبه ای بود با سرکار علیه، پری دریایی (البته از بازتاب سرقت کرده بودم)، که بدبختانه بعد از چند روز آقا پرویز شوهر پری دریایی منو از هر سوراخ و سمبه ای که بود پیدا کرد و می خواست به خاطر مصاحبه با ناموسش حسابی حالم جا بیاره، حدس ردم به خاطر حسودیه که می خواد منو بزنه، واسه همین یه مصاحبه هم این بار و بدون این که سرقتی در کار باشد با اقا پرویز دریایی انجام دادم که خوندش خالی از لطف نیست :


سایه روشن: سلام، خودتون رو معرفی کنین؟
پرویز دریایی: پرویز دریایی هستم، ناموس پری دریایی
س: چرا نصف شما شبیه ما آدماست و نصف دیگتون، نه؟
پ: مردک بی حیا چشات رو درویش کن، داشتی نصف پایین دید می زدی
س: نه بخدا، من خودم ناموس دارم
پ: دیگه تکرار نشه.
س: باشه، حالا بگو چطور شد با پری دریایی ازدواج کردی؟
پ: یه روز که داشتم توی خیابونای دریای مازندران واسه خودم آواز می خوندم، منو دید و از من خوشش اومد، ننه جونش رو فرستاد خواستگاری، و  منم شرط مهریه 52349 مروارید بهار دریایی رو گذاشتم که اونم قبول کرد.
س: ببخشید فکر نمی کنی یه مقداری اشتباه کردی؟
پ: نه همین بود که تعریف کردم
س: یعنی پری دریایی اومد خواستگاری تو  و 52349 مروارید مهرت کرد؟
پ: خوب آره، چرا مثل ندید پدیدا حرف می زنی؟
س: آخه ما توی خشکی می ریم خواستگاری خانما و به جای مروارید، سکه مهرشون می کنیم.
پ: هههههه هههههه
س: چرا می خندی؟
پ : می رید خواستگاری خانما؟!
س: این سوال من بود البته عکس شما، من می پرسم، واقعاً خانما می یان خواستگاریتون؟
پ: به تو ربطی نداره.
س: خواهش می کنم
پ: خوب توی دریا رسم بر اینه که خانما می رن خواستگاری آقایون.
س: حالا چرا 52349 سکه؟
پ: اولاً سکه نه مروارید، دوم این که من در سال 52349 دریایی به دنیا آومده ام
س: حالا جهیزیه با خودت چی می بری؟
پ: جهیزیه، این جلف بازی چی از خودتون در می یارین، نه عزیز جون توی دریا از این خبرا نیست.
س: واقعاًً، پس چطور مهریه می گیرید؟ این جلف بازی نیست؟
پ: بزنم پا چشت تا توی این سرما بادمجون سبز بشه، مردک، این حرفا چی می زنی، بگم بچها محلمون بیان این موضوع ناموسی حل و فصلش کنن؟
س: ببخشید سوء تفاهم شده..
پ: حرف نزن تا نگفتم بیان لهت کنن
س: باشه ،هر چی تو بگی.
پ: حالا شدی یه سایه روشن خوب
س: یه سوال دیگه بکنم؟
پ: نه، چون زیادی فضولی می کنی
س: قول می دم بچه خوبی باشم و زیادی فضولی نکنم
پ: چون از پری دریایی زیاد سوال پرسیدی، بپرس فقط زیاد طول نکشه، اگه دیر برم خونه..، اصلاً سوالت رو بپرس
س: باشه، پری خانم از شما اجازه گرفته بود می خواست بیاد تهران، بلاخره مردی گفتن، زنی گفتن
پ: چی، تهران، نه بابا خیلی روشنفکرتر از این حرفام که بخوام به زنم گیر بدم.
س: آخه تهران خیلی وضعش خرابه
پ: هرچی هم خراب باشه بدتر از یترون ما که نیست، اونجا مردا با مردا و زن ها با زن ها بیرون می رن و تازه تخمه هم می خورن، چی فکر کردی، سینما هم می رن.
س: نه بابا، اصلاً فکر نمی کردم این قدر روشنفکر باشین. خوب حالا اگه یه زن یا دختر با یه مرد یا پسر بیرون برن چی؟
پ: خوب فرق داره، اگه دختر و پسر باشن مشکلی نداره ولی اگه یه مرد با یه زن بیرون بره، مرد رو می کشنش.
س: واقعاً،خوب با زن چکار می کنن؟
پ: کاری باهاش ندارن، فقط بابای مرد رو می یارن جلو چشمش
س: آقای پرویز دریایی، می ترسم که اگه مصاحبه ادامه پیدا کنه واسه خوانندگان خانممون بدآموزی داشته باشه. واقعاً آبروی ما مردای روی زمین رو سفید کردین.
پ: یعنی نمی خواهی مصاحبه رو ادامه بدی، تا سه می شمرم اگه سوال بعدی رو نپرسی حالت رو جا می یارم.
س: به خاطر هم جنس هام هم که شده نه، ای پری ذلیل، آخ، نزن نامرد .......



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?