شب گذشته توفیق نصیبم شد و به زیارت حرم حضرت معصومه (س) مشرف شدم، از آنجا که از نیمه شب گذشته بود در راه بازگشت مردم را دسته دسته میدیدم که درب مساجد را 7 مرتبه میکوبند تا حاجاتشان از سوی حضرت حق مستجاب شود. اشتیاق و انگیزه زیاد مردم در کوبیدن درب مساجد مرا به تعجب واداشت. این سوال در ذهنم قلقله میکرد که مگر کوبیدن درب مساجد مراد دهنده است که خیل مومنان و مومنات در کوبیدن آن از یک دیگر پیش میگیرند و از سر و کول هم بالا میروند؟
از صبح تا این لحظه که دارم این post را میگذارم پی جواب و ادله این سوال بودم اما تا این لحظه سند محکمی دال بر گواه این عمل نیافتم و بالعکس در ذم آن حکمها و فتاوی بسیاری دیدم که آن را تحریف در دین رسول خدا (ص) عنوان کرده بودند ولی متاسفانه این خرافات جای خود را در دل دین و ایمان مردم یافته است و ظاهرا از دست کسی کاری برنمیآید.
« بنده نام کسی را در صندوق اخذ رای خواهم انداخت که اولا از دل مردم برخواسته باشد و هدفش خدمت به مردم باشد و دوم این که پاسدار دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران باشد و خدا را در همه جا ناظر بر اعمال خویش بداند »
جملات بالا را دیروز در یکی از شبکههای رسانه ملی از زبان یک ایرانی مسلمان شنیدم که در پاسخ به سوال خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان مبنی بر حضور در صحنه انتخابات جواب داد. جملات این هموطن را میتوان در چند خط بررسی نمود: ا- مردم قصد شرکت در انتخابات را دارند 2- ترتیب معیار این هموطن جهت انتخاب کاندیدا مورد نظر، توجه ما را به این نکته جلب مینماید که بار مشکلات آنقدر عرصه و زندگی را بر مردم تنگ نموده است که ایمان به خدا و تلاش در حفظ دستاوردهای انقلاب از اهمیت کمتری در نزد مردم برخوردار است و طبیعنا کاندیدایی که شعارهای متنوع اقتصادی چون: کاهش تورم، مسکن ارزان قیمت، اشتغال جوانان و تسهیلات ویژه و ... را در تبلیغاتش به کار ببرد از درصد موفقیت بیشتری برخوردار خواهد بود و البته تزیین تبلیغات با چندتا شعار ارزشی میتواند وجه انقلابی و اسلامی کاندیدا را در حوزه انتخابیه تثبیت و تضمین نماید.
نتیجه اخلاقی
آیا تا به حال اندیشهاید که چرا امامان معصوم (ع) در ذم فقر سخنها بسیار گفتهاند مثلا امام حسن (ع) در جایی میفرمایند: بار خدایا از فقر و تنگدستی به تو پناه میبرم. و یا امام صادق (ع) میفرمایند: هر آن است که فقر به کفر منجر شود (اگر در ارائه احادیث اشتباهی پیش آمده ببخشید) ؛ دلیل این ذم در دل احادیث فوق نمایان است چرا که فقر برای مومن اشتغالات دنیایی به وجود میآورد، ایمان مومن را لوس میکند و میان بنده و معبود جدایی میسازد. نمونه بالا شاید سهوا اتفاق افتاده باشد و آن هموطن چون نتوانسته جملات را به ترتیب ادا کند این مورد پیش آمده است و امیدوارم چنین باشد و من در خطا.
دیشب توی اتوبوس دوتا پسر بچه 12 یا 13 ساله روبروی من نشسته بودن و نقل محفلشون سکه قدیمی و تمبر بود. یکی از اونا رو به اون یکی کرد و گفت: من یه سکه دارم برای سال 50 ست؛ دومی گفت: یعنی برای قبل انقلابه ، اولی با قاطیعت جواب داد: آره، انقلاب که سال 59 بود؛ دومی با حالت تمسخر گفت: دیونه، این که میدونم انقلاب سال 56 بوده.
بعد از دیدن این صحنه تا 15 دقیقه توی حالت اغماء گیر کرده بودم و دنبال یکی بودم این سوال رو ازش بپرسم که انقلاب چه سالی اتفاق افتاده و از همه مهمتر این که حفظ تاریخ، ارزشها و دستاوردهای انقلاب وظیفه کدوم وزارت یا سازمان یا نهاده؛ اصلا این مراکزی که بودجه بیت المال رو دارن صرف این کار میکنن مطمئن هستن که توی همین راه خرج کردن.
نتیجه اخلاقی:
هنوز 30 سال از انقلاب نگذشته، نسل سومیها سال پیروزی انقلاب رو فراموش کردهان؛ خدا عاقبت ما رو با نسل چهارمیها به خیر گردونه؛ فکر کنم اصلا فراموش بشه یه عده جوون مقابل شاه زورگو و مفت خورشون ایستادن و با خونشون نهال انقلاب رو آبیاری کردن تا برگ و شاخه و تنه بگیره.
درد دلها زیاد و ناگفتهها بسی زیادتر.