شاید بارها این جمله را زبان نزدیکانتان شنیده اید: «اعصابم خُرده، سَر به سَر من نذار»، نمی دانم آدمی برای چه روی این پهنه خاکی آمده است تا با پیش آمد کوچکترین مشکل پای اعصابش را وسط می کشد و یا به قول معروف دیواری کوتاه تر از اعصاب درمانده پیدا نمی کند.
الدنیا مزرعه الاخره است، دنیا ماراتن مشکلات است، دنیا کانون سردگرمی است، دنیا مکان امتحان آدمی است و دنیا، دنیا، دنیا و تا آخر هم دنیا......... حالا می خواهی باور کن می خواهی باور نکن.
چه خوش گفت فریادرس یتیمان کوفه: بگذارید و بگذرید، بنگرید دل مبندید، چشم بیندازید دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.
ای برادر، ای خواهر!
آن گونه چشم به این عروس خوش آب و رنگ بینداز که گویی فردا نوبت حلوا خورون تو است.
طوری مشق زیستن را هجی کن که گویی فردای فردا نوبت علم کردن حجله عزای تو است.
شیوه ای را در پیش گیر که گویی فردای فردای فردا قرار است صدای اشهد پای تابوت تو بلند شود.
خدابیامرزتت. ان شاءاله